سکوت من از فریا د سنگین تر است
... باور ندارم
آخر چرا اینقدر نابهنگام
از دست میگریزند
فرصتهای زیبای طلائی ام
چقدر عجولند این دقایق و چه گریزان از من
آخر چرا
این روزها
اینقدر پرم از اندوه و گریه
......... دریابید مرا
حتی تلنگری مرا بس است
تا بشکند بغض دیرینه ام را
برای آرزوهائی که می میرند سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد
دیگر تاب نوشتنم نیست
No comments:
Post a Comment