سال از عشق گذشتن و به عشق رسیدن

فقط یک هفته از سال 1387 باقی مانده و شاید خیلی از کارهایمان هنوز نا تمام ...از یادآوری مسائل و اتفاقاتی که امسال برایم افتاده بغضی راه نفس را می بندد و من نا خواسته قورتش می دهم.امسال پشت سر هم خاطرات خوب یکی پس از دیگری جای هم را می گرفتند تا می آمدم به قبلی فکر کنم که چه شد و چه کردم اتفاقی تازه رخ می داد. ولی خوب، کاریش هم نمیشد کرد! این سرنوشت بود که سکان رو بدست گرفته بود و پیش می رفت و ما مسافرانش مطیع و در اختیارش بودیم و حالا در این هفته ی آخر سال، خودم را مرور می کنم واز تمام دوستانم می خواهم که اگر رنجوندمشون ، تنهاشون گذاشتم ، آن موقع که باید می بودم نبودم ، ناراحتشون کردم ، حرفی زدم که نباید می زدم ، کاری کردم که نباید می کردم ، خلاصه تمام اشتباهاتم را به پاکی و بزرگی خودشان ببخشند و این فرصت را به من بدهند که در سالی جدید بهاری دوباره از نو شکوفا شوم از نو ... از نو ... از نو
که اگر می توانستم از مادر می خواستم که تولدی دوباره به من بخشد
.
اما راحت از خاطراتم نمی گذرم و مطمئن هستم خاطرات امسال خو بش به بد ش می چربد و با یاد آوری تک تک شان جوانی ام تازه می شود
پس
بیاییم در این هفته دل هایمان را تکانی دهیم بدی ها رو بشوریم...گرد و غبار را از قاب های خوبی پاک کنیم .خلاصه همه ی بدی ها را به این سال که گذشت بسپارید و با کوله باری پر از عشق و سلامتی هم برای خودتان هم عزیزانتان به استقبال سال جدید بروید
و ببخشید و ببخشید و ببخشید

No comments: