حصار تنهائیم را وسعت می دهم
مأیوس از مهربان شدن تو با من
مأیوس از مستی نگاهت
مأیوس از شنیدن دوستت دارم
دلم تنگ است
دلم برای روزهای نادانی تنگ است
روزهائی که خود را تنها قناری ِقفس ِ تنهائیت می دانستم
شراب می نوشم
شراب ِ تنهائی
تا در مستی ، راستی را جستجو کنم
اما
امیدوارم
امید به باز آمدنت
آمدنت به باغ ِتنهائیم
و می جنگم
با سر نوشت می جنگم
با صبر ، با صداقت ، با سکوت ، با مهر
24 فروردین
5 comments:
che konim dige!:D kheyli vaghte delam mikhast in karo bokonam ke belakhare shoroo shod!
webloge jadide shomam mobarak basheee, tabrik migam
agar doost darid omidvaram in karo bokonid chon vaghean lezat bakhshe. va lezatesh 2chandan mishe vaghti ax haye khob begire, ama khob moteasefane 1kam hazinash blast, chon niz be 1 dorbine khob hast
“Maybe love won't let you down. All of your failures are training grounds and just as your back's turned you'll be surprised...as your solitude subsides .”
حصار ها را بگشا ،کوچک کن
من خود حصار زده ام میدانم که چه می گویی
و من مایوس از مهربان شدن زمانه ام ،زمانه ای که با من نا مهربان تر از توست
و من مایوس از مستی شرابم که عاشق ترم کرد
ومن از دوستت دارم گفتن می ترسم و مایوسم
دل من هم تنگ است
نه برای روز های نادانی بلکه برای روز های دانایی
برای روزی که می توانستم تو را شاخه گلی برای چیدن ببینم
که تو برای قفس تنهایی من ساخته نشدی
شاید هیچ کس نشد.شاید من محکومم به تنهایی ابدی
در سلول انفرادی، تا همیشه
جام شراب برای تنهایی ها بلند می کنم
برای تنهایی تو ،خودم و همه تنهاها
راستی در مستی هم گمشده
راستی سیری چند ؟عشق سیری چند
سهراب گفت قفسی می سازم
میفروشم به شما
قفس تنهایی بود که می ساخت ،من خریدم برای همه عمر
کاش می شد جنگید کاش می شد قفس گشود
قفس تنهایی ،پرواز کرد، کجا؟
نمیدانم شاید نمیشود با سرنوشت جنگید
رهایش کن.رها شو .بال بگشا
تو به سرزمین تنهایی ها تعلق نداری
سکوت بشکن و فریاد بزن
کاسه صبر ها فرو ریز
پرواز کن پرواز کن
پرواز کن
bah bah bah bah
khili mamnooonam
khili ghashang boood
10 adad dastband
naft barayeh bazdashtgah
pole bargh joda pole gaz joda
bah bah
khodaeesh kharej az shokhi ziba neveshti ,afarin azizam
Post a Comment