خدا به همراهت

کم کم خزان دارد از دلم رخت بر می بندد و نم نم جایش را به سردی زمستان می دهد
خزانی که برایم خزان عشق بود و گرمای محبتم ،راه را بر سردی وجودش می بست
خزانی که برایم چهار فصل بود
حالا
همان
فصل تولد
فصل برگریزان است
خزان می روی خدا به همراهت

4 comments:

Anonymous said...

vaght vaghte raftan ast moteasefaneh

massa said...

manam goftam khoda behamrahat :)

Anonymous said...

ama ba deli shekaste ,ghamgin,tanha,khaste,khamosho khamode

massa said...

ba az eshgh begoo, ba man az zendegii...