تولدت مبارک


و بار دیگر حسی قشنگ از این همه دوست های دور و نزدیک که با تبریک های غافلگیر کننده شان من را دلگرم از داشتن نعمت بزرگ دوست کردند

این بار تولدی دیگر اما متفاوت

یک سال از بیست و هفت سال عمرم را با تو گذراندم

و می خواهم با تو بگذرانم


بیست و هفتمین سال تولدم مبارک

تولد یک سالگی تو هم مبارک

6 comments:

M.T said...

همه خندیدن و رفتن
تنهایی خیلی بد ِ ـ

آفت ِ رفاقتا به ریشه ی دلم زده

دو ، سه ساعت بیخیالی
گاهی می چسبه بهت

وقتی مهمونا می رن
می رسی جای اولت

کسی جاتو پر نکرده
نمی خوام بگم بیا

باید عادت بکنم
بعد تو به خاطره ها

باید عادت بکنم
به در و دیوار خونه

کاری که من می تونم
اما دلم نمی تونه


آخرین شمع روی کیک تولدت منم
بیا خاموشم کن

ذیگه هیچ حرفی از عاشقی واست نمی زنم
پس فراموشم کن
تو هم فراموشم کن
...

سلام مهسایی
تولدت مبارک
با اینکه زود گرفتی
به من که گفته بودی 4ام
به هر حااال تولدت مبارک دوست جون

انو دلیت کنیا و باز نذاری همه بینن ! این ترانه هم مال تو
امیدوارم خوشت اومده باشه
دوست دارم
موفق باشی همیشه

Anonymous said...

tavalodet mobarak azizam

M.T said...

چراغ های خانه روشن بود
و صدای خنده ات می آمد !ـ
...
چه احساس خوبیست شادمانی تو
روی کاغذی می نویسم :ـ
با آرزوی بهترین ها برایت "
آمدم ، نبودی !!! " ـ

massa said...

shayad in khande'ha az tanhaee bashad!!!
chera ghezavate zood hengaaam ???

M.T said...

تو لحظه ی تولدم بودی
این جشن بی تو مثل ِ رگباره
آبان ِ تنهایی چقد سرده
از برف ِ شادی اشک می باره! ـ

من نیستم هیچکی نمی فهمه
سخته برات بی عشق ، خوشحالی
میگیرمت شاید که آروم شم
اما تو هم یک بند اِشغالی !!! ـ

massa said...

eshghaliye akharesho khoob omadiya :)))